Date Range
Date Range
Date Range
سوخته دلان را قدرت فریاد نیست. در سراشیبی و پیچ وخم سرنوشت نمی دانم. نمی دانم به کجا رهسپارم و به کدام امید گام بر میدارم همین قدر. میدانم که دیگر طاقت رفتنی نمانده و ماندن سخت و محال است. چقدر امید داشتم پس از این به پایان دهشتزاپای. در گلستان مینهم که خستگی از تن بگیرم. نمیدانستم به مرداب سرنوشت خواهم رسید. هیچ نیست جز لجن و نیشهای گزنده. من در این سیاه بازار وحشتناک و این زمان جلاد نه امیدی دارم نه.
Je préfère vivre une vraie vie. Pourtant je rêve ma vie. Une histoire complexe qui dure depuis presque 2 ans. Le drenier acte de cette tragèdie.